، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

سیدمحمدحسین... عزیز دل مامان و بابا

اولین محرم زندگی محمدحسین

امسال اولین محرمیه که تو کنارمونی، پارسال که بیلبوردهای تبلیغاتی شیرخوارگان حسینی رو میدیدم بدجوری دلم هوایی میشد و از همون موقع به دلم افتاد که سال بعدش تو رو ببرم مراسم... مراسم روز جمعه ساعت 8.5 صبح بود؛ شبش زود خوابوندمت که صبح سرحال باشی و اذیت نشی، خداروشکر تو ماشین خیلی سرحال بودی، کلی هم شیر خوردی، اما از در پارکینگ مصلا که رفتیم تو چشمت روز بد نبینه، اون هنر سرفه کردنت رو اجرا کردی و سرتاپای هیکل منو با شیر برگشتی مزین فرمودی؛ چاره ای نبود، تا اونجایی که میشد رو پاک کردم و ردش رو بیخیال شدم، بابایی ما رو پیاده کرد و خودش رفت. اومدیم داخل مصلی، لباس مخصوصی رو که دم ورودی داده بودن تنت کردم، تو از اینکه چیزی روی سر مبارکت قرا...
27 آبان 1392

رویدادهای اخیر

سلام سلام صدتا سلام پسر نازنینم مودممون سوخته و هنوز فرصت نکردیم بریم یکی دیگه بخریم، سرعت dial Up  خیلی پایینه و آپدیت وبلاگتو دچار مشکل کرده... تا حالا چندبار نوشتم، اما همینکه ارسال کردم همه چی پریده... امیدوارم ایندفعه اینطوری نشه... هنوز با بدغذاییت مشکل دارم و کلی موقع غذا دادن اذیت میکنی؛ بعضی روزها هم دهنتو قفل میکنی و حتی حاضر نیستی مزه خوراکیهاتو بچشی... تنها چیزی که دوست داری ماسته! اونم به حدی که موقع خوردنش سر از پا نمیشناسی! دغدغه اصلیم از قطره آهنته؛ حتماً باید به زور بهت بدم، بعدشم اصلاً آب نمیخوری و گریه راه میندازی؛ به زور یه چندقاشق آب میدم بهت اما اونقدر نیست که از سیاه شدن دندونات جلوگیری کنه،...
27 آبان 1392

چندروز دیگه هشت ماهه میشی

گل پسر نازم سلام نمیدونم الان که این وبلاگ رو میخونی چند سالته، اما امیدوارم ناراحت نباشی که چرا دیر به دیر میام سراغ وبلاگ... دوست دارم بیشتر وقتم رو کنار تو باشم و از محبت سیرابت کنم... چند روز دیگه 8 ماهت میشه و از 7.5 ماهگی میتونی با تسلط کامل چهاردست و پا بری، از همون موقع هم یاد گرفتی وسیله های مختلف رو بگیری و بلند بشی؛ هر چی جلوتر میریم نیاز به مراقبت از تو شدیدتر میشه، دیگه اصلاً نمیشه تنها بذارمت، حتی یک دقیقه، مگه اینکه تو روروک یا تاب باشی؛ اینقدر شیطون شدی که میترسم کار دست خودت بدی..  امروز برای دومین بار تو رو بردم توی حیاط روروک سواری، در این زمینه گواهینامه پایه یک داری و خیلی روروکتو دوست داری؛ امروز توی پا...
16 آبان 1392
1